وبلاگ یک بار دیگر

علمی ، فرهنگی ، آموزشی ، مذهبی

علمی ، فرهنگی ، آموزشی ، مذهبی

وبلاگ یک بار دیگر

هیچ گاه برای آموختن دیر نیست

با عرض سلام و سپاس از بازدید شما
وبلاگ علمی، آموزشی ،فرهنگی، مذهبی
یک بار دیگر

سعی دارد با جمع آوری و ویرایش مطالب علمی و آموزنده ، اطلاعات عمومی ، تصاویر و متون خواندنی و جالب ، امکان استفاده ی آسان و سریع تر اطلاعات و مطالب را برای شما عزیزان فراهم آورد


امید است این وبلاگ رضایت شما بزرگواران را به همراه داشته باشد



در پناه یزدان شاد و پیروز باشید

دنبال کنندگان ۳ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید
آخرین نظرات
پیوندها

 

 

 

1baredigar.blog.ir

 

ترجمه ی اصلی و کامل منشور کوروش از دکتر شاهرخ رزمجو

 

 

این استوانه در سال 1285 خورشیدی در شهر باستانی بابل عراق کشف شد و به گفته باستانشناسان مربوط به سال 538 قبل از میلاد است که به دستور کوروش هخامنشی پس از فتح بابل نوشته شده است و اکنون در لندن نگهداری می شود اما بیشتر ترجمه هایی که از آن منتشر شده است نادرست و متفاوت با متن واقعی آن می باشد این ترجمه توسط دکتر شاهرخ رزمجو موزه دار ایران باستان از بخش خاورمیانه در موزه بریتانیا و دارای مدرک دکترای باستان شناسی از دانشگاه لندن و استاد دانشگاه تهران منتشر شده است .


 


 

 

توضیح : قسمت هایی که درون قلاب [ ] مشخص قرار دارند به دلیل آسیب دیدگی توسط

گروه مترجم بازسازی شده اند .

پرانتز ها برای توضیح بیشتر و تکمیل جملات اضافه شده اند

شماره ها مربوط به سطر های استوانه منشور کوروش می باشند و قسمت های نقطه چین در

استوانه از بین رفته اند .

 

 

 

 

ترجمه ی اصلی و کامل منشور کوروش

 

 

 

 

1- [ آن هنگام که ............ مردوک ] پادشاه همه ی آسمان ها و زمین ، کسی که ..... که با ..... یش ، سرزمین های دشمنانش را لگد کوب می کند

 

2- ............... با دانایی گسترده ، ......... کسی که گوشه های جهان را زیر نظر دارد

 

3- ..... ........... فرزند ارشد [ او ] ( بلشزر) ، فرومایه ای به سروری سرزمینش گمارده شد

 

4- ........ ....... [ اما ] او [ فرمانروایی ] ساختگی برای آنان قرار داد

 

5- نمونه ای ساختگی از اسگیل [ ساخت و ] ................. برای (شهر) اور و جاهای دیگر فرستاد

 

6- آیین هایی که شایسته آنها ( خدایان / پرستشگاه ها) پیشکشی [ هایی نا پاک ] ............ [گستاخانه] ........هر روز یاوه سرایی می کرد و [ اهانت آمیز ]

 

7- ( او ) پیشکشی های روزانه را باز داشت ، او در [ آیین ها دست برد و] ................... درون پرستشگاه ها برقرار [ کرد ] در اندیشه اش به ترس از مردوک - شاه خدایان - پایان داد

 

8- هر روز به شهرش ( شهر مردوک) بدی روا می داشت ................. همه ی مردما [ نش را .......] (مردمان مردوک) با یوغی رها نشدنی به نابودی کشاند .

 

9- انلیل خدایان (مردوک) از شکوه ی ایشان بسیار خشمگین شد و ............... قلمرو آنان خدایانی که درون آن ها می زیستند محراب هایشان را رها کردند

 

10- خشمگین از اینکه او (نبونید) - (آنان را) -( خدایان غیر بابلی) - به شوانه (بابل) وارد کرده بود [دل ] مردوک بلند [ پایه ؛ انلیل خدایان ] به رحم آمد ...... ( او) بر همه ی زیستگاه هایی که جایگاه های مقدسشان ویران گشته بود

 

11- و مردم سرزمین سومر و آکد ، اندیشه کرد ( و ) بر آنان رحم آورد . او همه ی سرزمین ها را جست و بررسی کرد

 

12- شاهی دادگر را جستجو کرد که دلخواهش باشد . او کوروش شاه ( شهر) انشان را به دستانش گرفت و او را به نام خواند ، ( و )شهریاری او بر همگان را به آوای بلند اعلام کرد .

 

13- او ( مردوک ) سرزمین گوتی ( و) همه سپاهیان ماد را در برابر پاهای او ( کوروش ) به کرنش درآورد و همه ی مردمان سر سیاه ( عامه ی مردم ) را که ( مردوک ) به دستان او ( کوروش ) سپرده بود

 

-14 به دادگری و راستی شبانی کرد ، مردوک سرور بزرگ که پرورنده ی مردمانش است ، به کارهای نیک او (کوروش) و دل راستینش به شادی نگریست .

 

15- ( و ) او را فرمان داد تا به سوی شهرش ( شهر مردوک) بابل برود . او را واداشت ( تا) راه ، تین تیر ( بابل ) را در پیش گیرد و همچون دوست و همراهی در کنارش گام برداشت .

 

16- سپاهیان گسترده اش که شمارشان همچون آب یک رودخانه شمردنی نبود ، پوشیده در جنگ افزارها در کنارش روان بودند.

 

17- ( مردوک ) سروری که با یاری اش به مردگان زندگی بخشید ( و ) آنکه همه را از سختی و دشواری رهانید ،او (نبونید) شاهی که از او نمی هراسید را در دستش ( کوروش ) نهاد .

 

18- همه ی مردم تین تیر ( بابل) تمامی سرزمین های سومر و اکد ، بزرگان و فرمانداران در برابرش کرنش کردند (و ) بر پاهایش بوسه زدند ، از پادشاهی او شادمان گشتند و چهره هایشان درخشان شد

 

19- ( مردوک ) سروری که با یاری اش به مردگان زندگی بخشید ( و ) آن که همه را از سختی و دشواری رهانید ، آنان او را ستایش کردند و نامش را ستودند .

 

20- منم کوروش ، شاه جهان ، شاه بزرگ ، شاه نیرومند ، شاه بابل ، شاه سومر و آکد ، شاه چهار گوشه ی جهان

 

21- پسر کمبوجیه ، شاه بزرگ ، شاه شهر انشان ، نوه ی کوروش ، شاه بزرگ ، [شاه شهر] انشان ، از نسل چیش پیش ، شاه بزرگ ،شاه شهر انشان

 

22- دودمان جاودانه ی پادشاهی که (خدایان) بل و نبو ، فرمانرواییش را دوست دارند ( و ) پادشاهی او را با دلی شاد ، یاد می کنند . آنگاه که با آشتی به [ درون ] بابل آمدم

 

23- جایگاه سروری ( خود) را با جشن و شادمانی در کاخ شاهی برپا کردم . مردوک ، سرور بزرگ ، قلب گشاده ی کسی که بابل را دوست دارد [ همچون سرنوشتم ] به من [ بخشید ] ( و ) من هر روز ترسنده در پی نیایش او بودم .

 

24- سپاهیان گسترده ام با آرامش درون بابل گام بر می داشتند . نگذاشتم کسی در همه ی [ سومر و ] آکد هراس آفرین باشد.

 

25- در پی امنیت [ شهر ] بابل و همه ی جایگاه های مقدسش بودم . برای مردم بابل ...................... ، که بر خلاف [ خواست خدایان ] یوغی بر آنان نهاده بود که شایسته شان نبود

 

26- خستگی هایشان را تسکین دادم ( و ) از ( بندها ) رهایشان کردم . مردوک ، سرور بزرگ ، از رفتار [ نیک من ] شادمان گشت ( و)

 

27- به من ، کوروش ، شاهی که از او می ترسد و کمبوجیه پسر تنی [ام و به] همه ی سپاهیانم

 

28- برکتی نیکو ارزانی داشت . بگذار ما با شادی در برابرش باشیم ، در آرامش ، به [ فرمان ] والایش ، همه ی شاهانی که بر تخت نشسته اند

 

29- از هر گوشه ی ( جهان ) از دریای پایین ، آنان که در سرزمین های دور دست زندگی می کنند ،

 

 ( و ) همه ی شاهان سرزمین ( آمورو ) که در چادر ها زندگی می کنند ، همه ی آنان ،

 

30- باج سنگینشان را به شوانه ( بابل ) آوردند و بر پاهایم بوسه زدند از ( شوانه / بابل ) تا شهر آشور و شوش

 

31- آکد ، سرزمین اشنونه ، زمبن ، شهر متورنو ، در تا مرز گوتی [ جایگاه های مقدس آن سوی ] دجله که از دیرباز محراب هایشان ویران شده بود

 

32- خدایانی را که درون آنها ساکن بودند به جایگاه هایشان باز گردانیدم و ( آنان را ) در جایگاه ابدی خودشان نهادم . همه ی مردمان آنان ( آن خدایان ) را گرد آوردم و به سکونتگاه هایشان بازگرداندم و

 

33- خدایان سرزمین سومر و آکد را که نبونید - در میان خشم سرور خدایان - به شوانه ( بابل ) آورده بود ، به فرمان مردوک ، سرور بزرگ ، به سلامت

 

34- به جایگاهشان باز گرداندم ، جایی که دلشادشان می سازد باشد تا خدایانی که به درون نیایشگاه هایشان باز گرداندم

 

35- هر روز در برابر بل و نبو ، روزگاری دراز ( عمری طولانی ) برایم خواستار شوند ( و) کارهای نیکم

 

  را یاد آور شوند و به مردوک ، سرورم چنین بگویند که : کوروش ، شاهی که از تو می ترسد و کمبوجیه پسرش

 

36- بگذار آنان سهمیه رسان نیایشگاه هایمان باشند تا روزگاران دراز . ...... و باشد که مردمان بابل [ شاهی او را ] بستایند . من همه ی سرزمین ها را در صلح قرار دادم

 

37- .........................[ غاز ] دو مرغابی ، ده کبوتر ، بیشتر از [پیشکشی پیشین] غاز و مرغابی و کبوتری که ........

 

38- .......... [روزانه] افزودم ......................... در پی استوار کردن باروی دیوار ایمگور - انلیل ، دیوار بزرگ بابل برآمدم

 

39- ........ دیواری از آجر پخته ، بر کناره ی خندقی که شاه پیشین ساخته بود ، ولی ساختش را به پایان [ نبرده بود ] ........ کار آن را [ من ...... به پایان بردم ]

 

40- .......... که [شهر را از بیرون در بر نگرفته بود] که هیچ شاهی پیش از من ( با ) کارگران به بیگاری [گفته شده ی سرزمینش در] شوانه ( بابل ) نساخته بود .

 

41- ........ ..... ( آن را ) [ با قیر] و آجر پخته از نو بنا کردم و [ساختش را به پایان رساندم ] .

 

42- [ دروازه های بزرگ از چوب سدر] با روکش مفرغین ، من همه ی آن درها را با آستانه [ها و قطعات مسی] کار گذاردم .

 

43- ..... ...... [ کتیبه ای از ] آشور بانیپال ، شاهی پیش از من [روی آن] نوشته شده بود [درون آندیدم] .

 

44- ..... ...... [ او .... مردوک ] سرور بزرگ ، آفریننده ی ..............................................

 

45- ...... .... [... من ....] همچون هدیه ای [ پیشکش کردم ] ......... برای خشنودی ات ، تا به جاودان .