1baredigar.blog.ir
سرخ پوست ها
مردان خورشید
سرخپوستان را " مردان خورشید " می نامند ، زیرا هیچ قومی مانند آنها شیفته ی خورشید و تماشای نخستین شعله های آفتاب در بامداد نبوده است . در زندگی سرخپوست ها دیوار ، نرده و حصار مفهومی نداشت . آنها علاقه ای به زندگی کردن در یک جا و دامداری و کشاورزی نداشتند . سبک بار و آسوده کوچ می کردند و با تغییر فصل از یک نقطه به نقطه دیگر می رفتند .
گاو میش وحشی ( بوفالو ) منبع بزرگ تامین غذای سرخپوستان بوده و پوست این حیوان برای لباس ،کفش ، رختخواب و ساختن چادرهای کوچک به کار می رفت . زنان و کودکان سرخپوست نیز که نمی توانستند به شکار بوفالو بروند ، از رودخانه ماهی صید می کردند یا به جمع آوری میوه های جنگلی می پرداختند . آنها ، حتی نام خود را هم از طبیعت می گرفتند ، مانند : عقاب بزرگ ، ابر سرخ ، ببر کوچک ، کله ی گاو ، گوزن پیر ، خرس جهنده ، اسب سیاه و ...
از معروف ترین قبیله های سرخپوستی می توان به قبایل شاین ، موهیگان ، چروکی ، آپاچی و ناواهو ، اشاره کرد .
درباره ی منشا سرخپوست ها ، پژوهشگران معتقدند که گروهی از قبایل ترک از زمانهای بسیار قدیم ، با توجه به زاد و ولد و یا خشکسالی و حوادث طبیعی مانند یخبندان ، از موطن اصلی خود به سمت شرق ، غرب ، شمال و جنوب کوچ کرده اند . یکی از کوچ های مهم ترکها به سمت شرق بود که تاریخ آن را ، بیست تا بیست و پنج هزار سال قبل تخمین زده اند و سالهای متمادی ادامه داشته است ، کوچ دسته های بزرگی از ترکها به طرف سواحل اقیانوس آرام و از طریق تنگه «برینگ» و جزایر «آلئوسین» به سمت «آلاسکا» و از آنجا به نواحی شمالی ، مرکزی و جنوبی قاره آمریکا بوده که اکنون با آب شدن یخها ارتباطشان با قاره آسیا قطع شده است. این دسته های بزرگ بعد از کشف قاره آمریکا با نام سرخپوستان بومی آمریکا شناخته می شوند . یکی از اولین نشانه های این قبایل ، بقایای آتش روشن شده ای در سواحل کالیفرنیا است که داده های باستان شناسی ، تاریخ آن را بیست و پنج هزار سال قبل تعیین کرده است . هنوز هم به درستی و کاملا معلوم نیست که آنها از کجا آمده و چگونه در قاره امریکا پراکنده شده اند .
قبایل سرخپوست ، خط نداشتند و به همین دلیل مدرک کتبی و نوشته ای از آنها در دست نیست ، هر چه هست شفاهی و سینه به سینه است .
کسانی که درباره تاریخ سرخپوستها مطالعه کرده اند می گویند که آنها مردمانی آمیخته با محیط طبیعی زندگی خود بوده و هزاران سال چنان با مهربانی با طبیعت کنار آمده بودند که گویی طبیعت جان دارد و موجودی چون خود آنهاست .
نژادشناسان معتقدند که سرخپوست های آمریکا از نژاد چینی و مغول هستند که از راه آلاسکاه خود را به قاره آمریکا رسانیده و ابتدا در بخشهای شرقی این قاره در کرانه اقیانوس اطلس و سپس سراسر قاره امریکای مرکزی و جنوبی پخش شده اند .
کریستف کلمب ، مردم قاره ی جدید را ایندیوس نامید ( بعدها این نام را ارو پایی ها ، ایندین تلفظ کردند ) کریستف کلمب به پادشاه و ملکه اسپانیا نوشت : این مردم به قدری ملایم و مهربان هستند که در دنیا ملتی مهربان تر از آنها پیدا نمی شود و رفتارشان برازنده و شایسته است .
مهاجرین اولیه ی آمریکا جنگهای خونینی با سرخپوستان داشتند و برای پاک سازی و تصاحب مناطق مسکونی قبایل سرخپوست عده بی شماری از آنان توسط امریکایی ها نابود شدند . سرخپوستان که مردمی قبیله ای بودند با روش ابتدایی برای گذران زندگی و نیاز غذایی به شکار می پرداختند و نقش آنها در تخریب محیط پایین بود و به محیط و زمین احترام می گذاشتند و زندگی خود را مرهون آن می دانستند .
در سال ۱۸۳۰، اندرو جکسون، دستوری صادر کرد که به قانون سرخپوست زدایی مشهور شد ، و بر اساس آن ، سرخپوست ها را از زمینهای خود در شرق آمریکا به سمت زمینهای بایر غرب رود می سی سی پی مهاجرت داده میشدند . مهاجرت بزرگ قوم چروکی در سال ۱۸۳۸ از جورجیا به سمت غرب ، از همین مهاجرتهای دولتی بود که به « رد اشک ها » شهرت پیدا کرد . در این سفر ۲۰۰۰ کیلومتری ، ۴۰۰۰ سرخ پوست جان خود را از دست دادند. این سرخپوستان به زمینهای مخصوصی در غرب آمریکا مهاجرت داده شدند که امروزه به زمینهای اختصاصی معروفند. این زمین ها به دستور کنگره ی آمریکا در سال ۱۸۳۴ برای سرخپوستان در نظر گرفته شدند .
سرخپوستان آمریکا اگرچه در تمام سرزمین پراکنده اند اما بیشتر آنان در نواحی غربی و جنوب غربی بسر می برند .گروه مهم چروکی در میامی و سواحل می سی سی پی ساکن هستند و گروه هایی نیز در مناطق شمالی مانند میشیگان و مونتانا زندگی می کنند .
بر اساس کتاب دلم را به خاک بسپار ( فاجعه سرخپوستان آمریکا ) نوشته دی براون ، فاجعه سرخپوستان آمریکا با کشتار سرخپوستان قبیله " ناواهو " در قلعه " وینگیت " در سال 1861 آغاز شد و با کشتار افراد قبیله " سیوکس " در سی سال بعد یعنی در سال 1890 در " واند دنی " پایان می پذیرد. در" وانددنی " تعداد سرخپوستان اعم از زن و کودک و مرد و بچه سیصد و پنجاه نفر بود که پس از تیر باران فقط پنجاه نفر از ایشان باقی ماندند .
توتم اصطلاحی است که اروپائیان برای نمادهای مقدس سرخپوستان بکار می برند . سرخپوست ها معتقدند که این نمادها ارواحی هستند که از انسان حفاظت می کنند . بسیاری از این نمادها به شکل جانوران هستند و برخی نیز کنده کارهایی اند که با تنه ی درختان ساخته می شوند . در میان قبایل مختلف سرخپوستان آمریکای شمالی هر فردی باید نمادی که در زندگی از او محافظت می کند را بشناسد این شناختن هم معمولا” به این شکل است که شخص خود را چندین روز گرسنه نگه می دارد ، آنقدر که قدرت بینایی اش به شدت رو به تحلیل می رود ، سپس نماد های قبیله را که در اشکال گوناگون هستند ، از راهی دور نشانش می دهند . هر کدام را که فرد روزه دار از فاصله ای دور به خوبی و بهتر از دیگر توتم ها شناخت و تشخیص داد ، می شود نماد یا روح نگاهبانش و از آن به بعد ، در تمام زندگی اش به آن نماد امید می بندد و با او راز و نیاز می کند . در واقع خدایش همان نماد خواهد بود .
برای مثال کسی که نمادش یک عقاب است ، در مراسم مذهبی اش نقابی به شکل سر عقاب را به چهره می زند ، تنپوشش را با پرهای عقاب می آراید ، به هنگام خشم و شادی و غم و اندوه و نیاز رو به آسمان و عقابها می کند و در مراسم و جشن های مذهبی شان به شکل پرواز و حرکات عقابها می رقصد .
معمولا هر سرخپوست دو نماد دارد . یکی نماد زمینی اش و جسمانی که غالبا” به شکل عقاب و خرس و گرگ و شیر کوهی و غیره هستند و جسمش را هدایت می کند و دیگری هم نماد معنوی است که روحش را از شر بدی ها و جادوهای بد نگهبانی می کند . این نماد معنوی ظاهر مشخصی ندارد و هر بار ممکن است به شکل صدایی یا منظره ای یا فردی یا جسمی و یا حیوانی درآید و با سرخپوست گفتگو کند یا راهی را نشانش دهد .
گرونیمو رئیس قبیله آپاچی پس از ۳۰ سال جنگ با دولت های مکزیک و ایالات متحده چهارم سپتامبر ۱۸۸۶ هنگامی که تنها ۳۸ مرد برایش باقی مانده بود دست از مقاومت کشید و دولت آمریکا، طبق شرایط تسلیم ، او را با خانواده اش در پایگاه سیل واقع در ایالت اوکلاهاما سکونت داد . آپاچیها اصالتا سرخپوست هستند. این کلمه به معنای «مرد جنگجو» است. تعداد آپاچیها در اواخر قرن ۲۰ حدود ۲۲ هزار نفر بوده و در قرون ۱۸ و ۱۹ میلادی به «جنگجویان سوارکار» شهرت داشتند.
رهبران آپاچی از قبیل کوچیس ، مانگاس ،کولوراداس جرونیمو ، و ویکتوریو در نیمه ی دوم قرن ۱۹ چهره های شاخصی بودند. به مرور آپاچیهای شرقی در قرارگاه نیومکزیکو و آپاچیهای غربی در قرارگاههای مرکز شرقی آریزونا مستقر شدند .
در میان رهبران سرخپوست آمریکایی ، گاو نشسته و سیهدگ بسیار مشهورند و از برخی دیگر همچون بینی خمیده ، فقط نامی به گوش ما رسیده است. اینها همه به دست سفیدپوستان کشته شدند . مثلا خرس لاغر از قبیله شهین ، سرخ آستین از قبیله آپاچی ، پرنده بالا رونده از قبیله کومانش کشته شدند ، ساتانتا از قبیله کیووا خودکشی کرد و مار بزرگ از قبیله پونکا نیز کشته شد . او در میان مشاهیر سرخپوست آخرین قربانی است .
منابع :
www.medjai.blogsky.com
www.wikipedia.org